ظاهر امر این است که بنا بر ادله و شواهد قانونی با این هنرمند بر خورد شده اما وقتی در یک جشنواره جهانی که دهها و بلکه صدها میلیون نفر مخاطب دارد اعلام میشود که «فیلمی که در جشنواره بینالمللی نشان داده میشود متعلق به یک هنرمند ایرانی است که فعلا در کشورش در زندان به سر میبرد»، میتوان حدس زد که چه زیانی متوجه حیثیت کشور میگردد.
اگر چنین زیانی در چنین مواردی به آبروی کشور تحمیل میگردد آیا نباید تدبیری اندیشه شود که لا اقل در زمان برگزاری جشنواره یاد شده زندانی را آزاد کرد.
مثال دوم این که وزارت ورزش و امور جوانان ماموریت دارد که جهانگرد جذب کند و تا میزان معینی هم در این خصوص تحصیل در آمد ارزی نماید. برای نیل به این امر این وزارتخانه بروشورهای جذاب چاپ میکند، آنها را به نمایندگیهای ایران در خارج کشور میفرستد و رایزنان فرهنگی آنها را توزیع میکنند و همه جا هم برای جذب توریست تبلیغ میشود اما نا گهان چند توریست خارجی از کشورهای هدف که قرار است اتباع آنها به ایرا بیایند دستگیر و زندانی میشوند. حاصل این کار، لااقل موقتا، این میشود که به سازمانهای توریستی در خارج ابلاغ میشود که ایران کشور نا امنی است و نباید به این کشور جهانگرد اعزام کنند.
منظور از ذکر این دومثال به هیچ وجه دخالت در کار سازمانی دستگاههای مسئول تیست. سخن بر سر این است که در چنین مواردی باید یک تصمیم بالاتر از مسئولیت یک فرد یا یک سازمان اتخاذ گردد تا از ضربه به اعتبار کشور پرهیز شود. ذکر این دو نمونه در واقع حکایت از نوعی نا امن وانمود کردن فضای امن در کشور است.
23302
روزنامه اطلاعات نوشت:فرض کنیم یک هنرمند که اثر یا کارهای او در دنیا شناخته شده و از یک شهرت بینالمللی برخوردار است سر و کارش با دادگاه بیفتد و قاضی محترم هم بنا به وظیفه و تلقیای که از قانون دارد، و اطلاعی هم از جایگاه بینالمللی متهم خود ندارد، علیه هنرمند حکمی صادر کند و فرد یا افراد مورد نظر راهی زندان شود.