تسخیری درباره جایگاه برخی اعداد در فرهنگ اسلامی گفت: اعدادی که در آیات و روایات به کار برده میشوند، دو گونه هستند؛ البته این مختص زبان و ادبیات عربی نیست و در زبان فارسی هم وجود دارد؛ دسته اول، اعداد رمزدار هستند و دسته دوم بدون رمز؛ مثلا وقتی در فارسی گفته میشود صد یا هزار مرتبه گفتم که فلان کار را انجام نده یا بده یا یک ساعت اینجا منتظر شما بودم دلیل بر کثرت است، ولی وقتی بگوییم من ۲۰ دقیقه است که منتظر شما هستم، یعنی این عدد واقعی است نه دلیلی بر کثرت. برخی اعداد رمز و رموز دارند مانند عدد ۵، ۷، ۱۴ و ۴۰ یا اربعین؛ در برخی آیات آمده که ای پیامبر اگر تو ۷۰ بار برای مشرکین استغفار کنی فایده ندارد و آمرزیده نمیشوند؛ در اینجا هم عدد ۷۰ مدنظر نیست، بلکه نشانه کثرت است. مواقعی که فرموده نماز را باید در چند نوبت بخوانید یا تعداد نوافل چند رکعت است و نماز صبح دو رکعت یا خمس یک پنجم یعنی عدد منظور است. اینکه کدام عدد رمز دارد یا ندارد باید آن را از آیات و روایات جستوجو کرد. ؛ مثلا ۵ تن آل عبا چرا شش یا ۴ نیست یا عدد هفت چون باید هفت بار به دور خانه خدا طواف شود، هفت مرتبه سعی صفا و مروه داریم و آسمان هم هفتگانه است. چرا تعداد ائمه(ع) ۱۲ نفر هستند و چرا ۱۴ معصوم داریم؟ پس میتوان گفت اربعین هم دارای رمز واسراری است.
او در پاسخ به این پرسش که عدد چهل در دین و فرهنگ اسلامی چه جایگاه دارد افزود: با مراجعه به آیات و روایات، رموزی میبینیم ولو اینکه ما متوجه رمز آن نشویم. در آیه ۵۱ سوره بقره فرموده است: «وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَی أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ». وقتی خدا با موسی ۴۰ شب قرار گذاشت یا در آیه ۱۴۲ اعراف «وَوَاعَدْنَا مُوسَی ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَی لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» به ۴۰ اشاره شده است. همچنین وقتی بنیاسرائیل مرتکب فسق و فجور و گناه شدند برای اینکه پاک شوند و شایستگی پیدا کنند که به ارض مقدس راه یابند، ۴۰ سال حیران و سرگردان بودند. «قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»(مائده، ۲۶). خدا به موسی فرمود که ورود به این سرزمین ۴۰ سال برای آنها حرام شد و ۴۰ سال در این سرزمین سرگردان بودند تا کفاره گناهشان را بپردازند و صلاحیت حضور در این سرزمین را بیابند. پس ۴۰ ارزش دارد یا آیه ۱۵ احقاف «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً» مراحل رشد انسان را مطرح کرده است و به اربعین سنه میرسد. بنابراین در اینجا هم ۴۰ سالگی نقطه کمال عقل است و نشان میدهد که عدد ۴۰ رمز دارد. از نبی اعظم روایت شده است: «ما اخلص عبد لله عز و جل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمه من قلبه و لسانه». یعنی اگر کسی ۴۰ روز برای خدا خود را خالص کند و عبادت خالصانه کند، چشمههای حکمت از قلب بر زبانش جاری خواهد شد. بنابراین چله واقعی این است نه آنچه برخی افراد منحرف بیان میکنند و براساس آیات و روایات، اربعین دارای رمز و رموز و اسراری است و باید از معصوم که مسلح به علم لدنی است آن را اخذ کنیم.
تسخیری در پایان درباره اربعین گفت: اینکه امام حسین(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند و چهلم ایشان از سوی اهل بیت(ع) پاس داشته میشود و هر ساله هم تداوم مییابد باز نشانه رمز و رموز اربعین است. در روایتی آمده است که خدا به موسی(ع) فرمود که امت پیامبر(ص) بر سایر امتها فضل و برتری دارند؛ موسی پرسید دلیل آن چیست؟ پاسخ آمد که به دلیل ده ویژگی؛ یعنی صلات، زکات، صوم، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا. بحث ما در اینجا عاشوراست. موسی به مابقی موارد علم داشت، ولی از عاشورا چیزی نمیدانست و از خدا پرسید و پاسخ آید که هر کسی خود را به تباکی زند برای مصیبت فرزند پیامبر(ص) و گریه کند بهشت برای او تثبیت خواهد شد. بندهای از بندگان خدا نیست که درهم و دیناری را در این راه خرج کند و خدا به آن هفت و هفتاد برابر برکت ندهد. گناهان او بخشیده میشود. باز در روایات مختلف، عزاداری و اشک ریختن برای امام حسین(ع) ثوابهای آنچنانی دارد.
۶۵۶۵
ایکنا نوشت: اینکه امام حسین(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند و چهلم ایشان از سوی اهل بیت(ع) پاس داشته میشود و هر ساله هم تداوم مییابد باز نشانه رمز و رموز اربعین است.