دنیای غرب در حال حاضر نهفقط شتابی برای احیای برجام از خود نشان نمیدهد، بلکه حتی علاقه خود به چنین رویدادی در آینده نزدیک را نیز انکار میکند.
این موضعگیری تازه، در آخرین سخنان ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بازتاب یافته است. پرایس در واکنش به اظهارات حسین امیرعبداللهیان، ضمن تکذیب ارسال پیام دولت آمریکا به مقامهای ایرانی درباره سرنوشت برجام، وزیر خارجه جمهوری اسلامی را به «دروغگویی» و «فریبکاری» در اینباره متهم کرده است.
آقای عبداللهیان اعلام کرده بود که دولت بایدن از طریق وزیر خارجه عراق، آمادگی خود را برای جمعبندی نهایی مذاکرات مربوط به احیای برجام به اطلاع تهران رسانده است. او تأکید کرده بود که چنانچه آمریکا از خود واقعبینی نشان دهد، احیای برجام در آیندهای نزدیک قابلتحقق است.
ند پرایس اما هرگونه ارسال پیام به ایران در مورد برجام را انکار کرده و گفته است که ماههاست احیای برجام از دستور کار دولت آمریکا خارج شده و او نمیداند که چرا مقامهای جمهوری اسلامی در این باره به نشر اطلاعات نادرست رو آوردهاند.
در واقع، مقایسه سخنان امیرعبداللهیان و ند پرایس نشان میدهد که در شرایط کنونی طرف ایرانی نسبت به گذشته شوق و شتاب بیشتری برای احیای برجام از خود نشان میدهد، اما طرف آمریکایی بهخلاف سابق، در این زمینه خونسردی و بیتفاوتی پیشه کرده است.
بهعبارت دیگر، بهنظر میرسد معادله مربوط به احیای برجام در ماههای اخیر تغییر کرده و حتی میتوان گفت بهنحوی واژگونه شده است؛ بهطوریکه طرفِ مشتاق دستیابی به توافق که حتی تأخیر یکهفتهای در احیای توافقنامه را خطرناک میشمرد، گویی در اینباره کاملاً بیانگیزه شده است و در مقابل، طرفی که تردید و اکراه و بیعلاقگی خود را نسبت به احیای برجام پنهان نمیکرد، در پی نهایی کردن سریع مذاکرات به منظور دستیابی به توافق نهایی برآمده است.
این موضوع آشکارا نشان میدهد که سیاست بینالملل، پدیدهای بسیار پویاست و گذشت زمان میتواند شرایط را بهکلی دگرگون کند؛ بهطوریکه برخی از فرصتها به تهدید و برخی از تهدیدها به فرصت تبدیل شوند. در واقع، توان افقنگری و درک جهتگیری رویدادها از طرف یک کشور، مهمترین مؤلفه استفاده از فرصتها و مهار و خنثیسازی تهدیدها قبل از ازدسترفتن مورد اولی و فرارسیدن مورد دومی است.
اطلاعات جسته و گریختهای که به رسانهها درز یافته است، نشان میدهد که در طول 15 ماه گذشته مقامهای ایرانی و غربی حداقل دوبار به یکقدمی امضای توافقنامه احیای برجام رسیده بودند، اما طبق ادعای مقامهای آمریکایی و اروپایی، هر دو بار طرف ایرانی از نهایی کردن توافق خودداری کرده و شرط و شروط تازهای را پیش کشیده است.
در غیاب توضیح روشن تیم مذاکرهکننده ایرانی به افکار عمومی در مورد دلایل عدم دستیابی به توافق در آخرین لحظات، بازار گمانهزنیهای سیاسی و رسانهای در این مورد همیشه داغ بوده است. یکی از این گمانهها به عدم تمایل دولت روسیه به نهایی شدن توافق و تبعیت تیم ایرانی از منافع آن دولت اشاره دارد، اما چنین گمانهای جنبههای توطئهنگرانهاش بر جنبههای تحلیلی آن سنگینی میکند. گمانه دیگر به ارزیابی نادرست و گمراهکننده آن روزِ طرف ایرانی از تحولات پیش رو مربوط میشود. گویا تیم مذاکرهکننده ایرانی و مشاوران و نیروهای تأثیرگذار بر آنها در آن برهه زمانی تصور میکردند که جنگ روسیه علیه اوکراین، سبب قطع یا کاهش صادرات گاز و نفت روسیه به اروپا و در نتیجه سبب بروز زمستانی سرد و یخبندان در این قاره میشود که این نیز بهنوبه خود شرایط را برای نرمش طرف غربی و ارائه امتیازات بیشتری به جمهوری اسلامی در مذاکرات تازه بر سر احیای برجام فراهم میسازد.
بهرغم کاهش شدید صادرات گاز روسیه به اروپا اما کشورهای این قاره «زمستان سرد و یخبندان» خود را از طریق صرفهجویی و تأمین منابع جایگزین، بدون بروز بحرانِ مورد انتظارِ مقامهای ایرانی پشتسر گذاشتند و از این جهت نهفقط بهسمت نشان دادن نرمش بیشتر در برابر ایران حرکت نکردند، بلکه بهدلیل نوع دخالت جمهوری اسلامی در جنگ اوکراین، از بازگشت به نقطه قطع مذاکرات نیز امتناع ورزیدند.
اینک بهنظر میرسد که سیاست کشورهای غربی در برابر جمهوری اسلامی و برنامه هستهای آن در حال بازنگری است. این بازنگری یا به تعیین چارچوبی فراگیرتر از توافقنامه احیای برجام منجر میشود، بهطوریکه عموم اختلافات فیمابین را در بر گیرد، یا اینکه تحت تأثیر نارضایتیهای اجتماعی بهخصوص نارضایتیهای ناشی از تداوم و تشدید مشکلات اقتصادی در ایران، بهسمت نوعی رویارویی بیسابقه با تکیه بر حمایت از نیروهای مخالفِ خارج از کشور و معرفی بخشی از آنان بهعنوان آلترناتیوی در برابر جمهوری اسلامی حرکت میکند.
*منتشر شده در روزنامه هم میهن
311311
از هنگامی که آمریکا و متحدان غربیاش برای احیای هرچه سریعتر توافقنامه برجام از خود بیتابی و شتاب نشان میدادند، ماهها گذشته است.