وقتی یک نویسنده ایرانی در سن بیست و چند سالگی میتواند چنین رمان چندلایه ماندگاری را بنویسد، یعنی باید بیش از اینها به جایگاه واقعی و مهم ادبیات غنی و ادیبان قدرتمند واقف بود.
سمفونی مردگان در مومان چهارگانه به خیلی از مسایل سر میزند. زندگی سنتی پدری قلدر و مهربان و مادری منفعل و بیآزار و جوان روشنفکری که در این فضای سنتی میخواهد مدرن باشد و کتاب بخواند و پدر کتابهایش را میسوزاند تا شرح آوارگی این پسر روشنفکر بریده از خانواده سختگیر سنتی و دختر تنهای خانواده با کوهی از غم در دل و فرزند دیوانه همین خانواده که به دست برادر دیگر کشته میشود و دختر ارمنی که با فرهنگ متفاوتش وارد این زندگی میشود.
سمفونی مردگان سیر زمانی خطی ندارد. زمانها در هم پیچیدهاند. آن قسمت که پاسبان دوست داشتنی وارد سیاست میشود برای من شیرین بود. معروفی را همه از نامداران ادبیات معاصر میدانند. چند باری در مریضی اخیر احوالش را پرسیدهام. از همه دوستانم خواستهام وقتی دعا میکنند برای شفای او هم دعا کنند. این جور آدمها به شکل نامحسوس پشتوانه قوام جامعه هستند.
کتاب سمفونی مردگان در سال ۱۳۶۸ نوشته شده است. سال های قبل ۸۸ یک بار در برلین به فروشگاه کتابش سر زدهام. زنده باشی مرد.
کتاب سمفونی مردگان عباس معروفی را سالها پیش خوانده بودم. دوباره این روزها نسخه صوتیاش را شنیدم.