یک سال پیش راجع به برخی چالش ها و مشکلات حاکم بر معیشت هموطنان وامنیت روانی و سلامت جسمانی ایشان چند سوال ساده مطرح کردم بلکه ظرف یکسال ،شیر پاک خورده ای پاسخی منطقی به این سوالات دهد. که به سیاق چند سال اخیر پاسخی که داده نشد،چالشی هم مرتفع نشد ،مشکلات و مصائب تازه ای در سال ۱۴۰۰ برچالش های سال۹۹ افزوده شد.
با تاسی از این عبارت که آرزو بر جوانان عیب نیست و اخیرا نیز سازمان بهداشت جهانی بنده و همنسلانم را در زمره ی جوانان تعریف کرده،آرزو می کنم در اسفند۱۴۰۱لااقل یکی از این چند چالش مرتفع شده باشد!به امید آن روز
از مسئله ی قابل اهمیت تعیین تکلیف پول هایی که بعضا بی حساب و کتاب از بیت المال خرج استخدام مربیان خارجی برای ورزش خاصه فوتبال شده است و هنوز مشخص نشده که کدام طرف مناقشه راست می گوید ،می رسیم به فایل های صوتی و... تا به اظهارنظر شاذ و عجیب برخی کارشناسان راجع به وضعیت معیشت مردم مانند نخوردن غذا تا جایی که نیاز به قضای حاجت نباشد یا قاتوق کردن نان خالی که البته تامین آن هم برای یک خانواده ی چند نفره کار ساده ای نیست نوبت به حواشی پیرامونِ طرح جوانی جمعیت،صیانت در فضای مجازی،تسهیل کسب و کار ،راهکارهای عجیب و غریب تشویق به فرزند آوری مانند ثبت نام خودرو بدون نوبت برای زنان باردار و معافیت پسران از خدمت سربازی به شرط ازدواج که هریک از این موضوعات در نوع خود راهکار نبوده بلکه چالش و مشکلی است اساسی و قابل اهمیت.
سرگرم مرور و شمارش مشکلات و مصائب مورد اشاره و طراحی این سوال بودم که کدام یک از وعده های دولت قدیم و جدید تحقق پیدا کرده که ابتدا به ذهنم رسید کاش به موازات نقض قانونِ ساعت جدید و قدیم،قانونی هم وضع می شد که هیچ دولتمردی حق نداشته باشد از عبارتِ دولت و دولت های پیشین ویا قبلی استقاده کند که منشی دفتر بدون مقدمه با بغضی در گلو آمد و گفت؛دو هفته است یخچال خانه اش سوخته و تعمیرکاران نیز جوابش کرده اند و برای خرید یخچال نیاز به وام دارد!!با شنیدن کلمه ی وام متعجب گفتم برای خرید یخچال میخوای وام بگیری؟نیازی نیست فردا برو فروشگاه آقای فلانی ...منشی که رفت با خودم مرور کردم عجب روزگاری شده، مردم برای مایحتاج ابتدایی خانه ی خویش باید وام بگیرند که موبایلم زنگ خورد ،منشی از فروشگاه زنگ زد و قیمت یخچال را که گفت مغز سرم سوت کشید،بادی به غبغب انداخته گفتم چرا یخچال خارجی می خوای بخری، از محصولات تولید داخل و فلان بِرَند که صبح تا شب در تلویزیون تبلیغ می کنه بگیر ...وقتی گفت اتفاقا از همان تولید داخل قصد خرید دارد عرق شرم روی پیشنانی ام نشست،یادم به جمله ی بنده خدایی افتاد که روزگاری می گفت مگر چند تن آهن صرف پراید می شود که قیمتش این هست؟!به راستی مگر یک یخچال تولید داخل چند کیلو آهن دارد که قیمتش برابر است با یکسال حقوق یک کارگر!!؟؟
خطابم به آن عزیزان تصمیم ساز و طرح ولایحه دَر کن است ! شما که لاینقطع برای صیانت از خانواده و جوانی جمعیت و ازدواج جوانان نسخه می پیچید از بازار لوازم خانگی خبر دارید؟ بیاید یکبار هم که شده بدون بازی با کلمات، رویِ رو ،مردونه ی مردونه وبی زیروروکشیدن حرف بزنید. فرض کنیم مسکن و شغل جوانان مملکت حل شده و همه مشغول کار شده اند و صد البته وعده ی یک میلیون مسکن رئیس جمهور هم عملی شده است((فرض محال که محال نیست!)
آیا این زوج جوان به حداقل هایی نیاز ندارند؟آیا اساسا برای این جوانان حقی قائل هستید ؟یا که فقط موضوع له طرح ها و تهدید ها و تحدید ها هستند؟!
هیچ می دانید قیمت یک عدد یخچال، تلویزیون،فرش،اجاق گاز با ۴تا تکه کاسه بشقاب و یک دست رختخواب چقدر می شود؟این حداقل هایی است بدون داشتن مبل و جارو برقی و ...
حالا فرض کنیم فردا روز بنا به سیاست های فرزندآوری شما، که در اقتصاد گوی سبقت را از متخصصان اقتصادی و در سیاست و اداره ی امور مملکت چند سور به اندیشمندان سیاسی زده اید!!این زوج جوان بچه دار شدند ،آیا از قیمت پوشک بچه،شیر خشک،هزینه ی زایمان و بیمارستان ها خبر دارید؟
به راستی آدم عاقل در مواجه با این حجم از مشکلات تن به مستقل شدن و ازدواج می دهد؟
آیا بهتر نیست در سال پیشرو در طراحی طرح ها و لوایح کمی واقع بینانه به جامعه ی پیرامونی بنگرید؟آیا بهتر نخواهد بود به عوض سیاست های تشویقی که فقط روی کاغذ و صفحه ی مونیتور دیده می شود و نه در کف جامعه،طرح و ایده ای عملیاتی برای برون رفت از مشکلات ملت در نظر بگیرید؟آیا اساسا بدنه ی غالب جامعه در ایده و طرح های شما جایی دارند؟آیا آنان که سه تا چهار شیفت کار می کنند تا قادربه تامین حداقل های زندگی باشند را از نزدیک دیده اید؟
الله وکیلی شما در ایران زندگی می کنید؟بعید می دانم با تمام وجود در این خاک پرگهر زندگی کنید که اگر زندگی می کردید بلاشک فکری به حال مملکتمون می کردید، پیش از انکه آن پیرمرد مهربان کشاورز بگوید خودتون میدونید و مملکتتون!!خدایش بیامرزاد استادی در درس حقوق کیفری داشتم که در پاسخ به سوالی راجع به راهکار اصلاح ساختار دادرسی و...با آن لهجه ی زیبای آذری اش فرمود:لازم است چند هزار لودر سوار شجاع استخدام شود تا....شایدهم چاره ی کار در ضرب المثل یک دِهِ آباد بِه از صد شهر خراب باشد ونیاز به تخریب وبازسازی برنامه ها و...داشته باشیم.ما که عقلمان به جایی قد نمی دهد شما می دانید و مملکتتون!
تا یادم نرفته عرض کنم ده میلیون و دویست هزار تومن پیش قسط دادم تا یخچال تولید داخل را به قیمت ۴۲میلیون وپانصد هزار تومان خریداری کنم،البته تحویلش سه ماهه است و مانده ی قیمت را هم به نرخ روز تحویل حساب می کنند!!!
* وکیل دادگستری
اسفند ماه گذشته در قالب یادداشتی چالش ها و مشکلات سال ۹۹ را به این امید که در سال ۱۴۰۰ و در پایان سده ۱۳ هجری شمسی اثری از برخی چالشها و مشکلات نباشد برشمردم.