قاضی ابویعلی معروف به ابن فرّاء، از عالمان سیاست اندیش قرن پنجم هجری(م۴۵۸) و صاحب آثاری در باب جایگاه حکومت و حکمرانی، و شرائط و وظایف حاکم، کتاب کم حجمی در باره ویژگیهای رسولان و سفیران دارد با عنوان رسلالملوک و من یصلح للرسالة و السفارة(1) که به رغم کهنگی، حاوی نکات ارزندهای است. وی ابتدا در باره رسولان الهی(پیامبران) سخن گفته و مستند به دادههای قرآنی، دو نکته اساسی را در خصوص آنان یادآور میشود: اول آن که باید از خود مردم و آگاه به زبان آنان باشند(ص۲۴) (2) و دیگر آن که از سنخ و جنس آدمیان باشند تا بتوانند احساسات و عواطف انسانی را درک کرده و همدلانه با آنان رابطه برقرار کنند(ص۲۸).(3) البته او به آیه ۹ سوره انعام اشاره نکرد که در آن تصریح شده حتی اگر پیامبر از جنس فرشتگان بود، یقینا به شکل مردی در آورده میشد. به هر روی رسولان الهی باید از سنخ آدمیان و همزبان آنان باشند.
ابنفرّاء سپس به شرایط سفیران سیاسی(4) میپردازد، چنانکه بنیاد کتاب وی نیز پرداختن به همین است. وی معتقد است اگر سفیران از شایستگی لازم برخوردار نباشند، خسارتهایی به بار میآورند که جبران آنها امکانپذیر نیست. سپس به نقل از اردشیر بابکان می نویسد: چه خونهایی که بناحق ریخته نشد، چه سپاهیانی که به هلاکت نرسیدند، چه اموالی که به غارت نرفت و چه پیمانهایی که نشکست و همه اینها به سبب خیانتها و دروغهای رسولان/سفیران رخ داد، ازین رو در انتخاب سفیران باید کوشید، افراد شایستهای برگزید و با آنان کسان خبرهای نیزهمراه کرد تا نه ستیزهجویی کنند، نه تبانی، نه خیانت کنند، نه تندروی(ص۵۵). او برای بیان شایستگی سفیران سیاسی، ویژگیهایی را برمیشمرد که درنظرداشت آنها امروزه نیز ضرورت دارد تا از هزینههای احتمالی پیشگیری گردد:
۱.چون فرستاده زبان فرستنده است، بایستی منطقمند و برهانی سخن بگوید(ص۳۰)، نه احساسی و شعاری.
۲.نباید خودسرانه و بر خلاف رأی فرستنده(حاکم = کفیل مردم) عمل نماید یا نظرات او را تحریف کند(ص۳۲).
۳.توانمند در گفتگو و فرصتسنج/زمانشناس، دارای زبانی مسلط، قلبی استوار، با حجتهایی قوی، تیزهوش و زیرک باشد، به گونهای که حتی ایماء و اشاره را دریابد(ص۳۵). اگر جز این باشد، جنایاتش بزرگتر از خدماتش خواهد بود و همانند روندهراهی است که نمیداند به کجا کشیده میشود (ص۳۳).
۴.خواستههای درشت و مهم خود را با زبانی ملایم و نرم مطرح کند، چنان که خداوند از حضرت موسی و برادرش هارون می خواهد چنین عمل کنند(ص۳۶) و حتی گاه با هدایایی پیش برود.
۵.از تهدید نهراسد، ستبر و باوقار باشد و شأن فرستنده را در نظر داشته باشد، چون او آینه وی است.
۶.خود نگهدار و بردبار باشد و در مقابل رقیب از اعتدال خارج نشود.
۷. فرهیخته و دارای شخصیتی برتر باشد تا وجاهت و اعتبار فرستنده را به نمایش بگذارد(ص۴۴)، چنان که حکماء گفتهاند، رسول ترجمان عقل مُرسِل کننده است.
۸.خودباور و با قوت قلب باشد(ص۴۵)و به آنچه میگوید مؤمن باشد.
۹. از نظر ظاهر نیز تنومند و راستقامت باشد، نه خرد و صغیر، چون این ابتدا ظاهر است که مایه داوری و ارزیابی قرار میگیرد.
۱۰. سرخود عمل نکند که نتوان گفتههایش را مهار کرد(ص۶۰) و به بیان دیگر مراقب همه ابعاد کنش خود باشد تا هزینهیی به بار نیاورد.
نویسنده در پایان با ذکر داستانهایی بر اهمیت گزینش سفیر و دقت در مراسلهها تأکید میکند که چگونه عدم رعایت زبان تعاملی و به تعبیر امروزی، دیپلماسی میتواند خسارتهای جبران ناپذیری را پدید آورد. او می نویسد، هشام بن عبدالملک، در نامهای به پادشاه روم، خود را امیرالمؤمنین و او را طاغی خطاب کرد و چون پادشاه روم عنوان نامه را دید، برآشفت و گفت: گمان نمیکردم پادشاهان خردمند، بدگویی و فحاشی کنند، سپس دست به اقداماتی زد که خوشایند جامعه اسلامی نبود(ص۷۸).
برخورداری از زبان سیاسی(دیپلماسی) که زبانی منطقمند، مستدل، قاطع، مودبانه و نرم/لیّن است، درهمه زمانها اهمیت دارد و این سفیرانند که به نمایندگی از حکومت و برای تأمین منافع مردم وارد عمل میشوند، لاجرم در بکارگیری از آن باید شایستگی لازم به خرج دهند و الا چارهای جز جایگزنی افراد کارآمد و صالح باقی نمیماند.
توضیحات:
1.ابن فرّاء، محمدبن حسین بن محمد، رسلالملوک، تحقیق صلاح الدین المنجد، بیروت، دارالکتب الجدید، ۱۳۹۳ق۱۹۷۲م.
2. ابراهیم/۴
3. توبه/۱۲۸
4. مراد از سفیر، کسیاست که به نمایندگی از حاکم برای انجام مأموریتی فرستاده میشود و طبعا غیر از سفیر در اصطلاح امروزی است.
* عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
به گفت افلاطون، سفیرانی موفقند که از جمال انسانی و عقل سیاسی برخوردار باشد.