او دریکی از روزهای خوب خدا در سال ۱۲۸۵ به دنیا آمد و در ۹۸ سال عمر بابرکتش ۸۴۳ مسجد را طراحی و بعضاً اجرا کرد که ازجمله معروفترین آنها تعمیر و مرمت ایوان حرم امام حسین، مسجد لرزاده در خیابان خراسان و مسجد اعظم قم است.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ ، لرزاده، معمار معروف بناهای جاودان بود معماریهای مشهوری که باید برای هرکدام از آنها کلاه از سر برداشت ازجمله ساخت مقبره فردوسی، سردر دارالفنون، سر در بانک شاهی سابق، (بانک تجارت کنونی میدان امام خمینی (ره) که نخستین کار مستقل لرزاده بود، مرمت و تزئینات خانه تاریخی کورهچیان واقع در محله تجریش، گنبد کاخ مرمر و ...
حسین بن محمد معمار که بعدها به لرزاده مشهور شد فرزند استاد محمد معمار بود که از معماران نامی دوره اتابک به شمار میرفت و نقل است که همکار حاج حسن صنیعالدیوان از معماران اتابکی بود. او با داشتن چنین پدری درس را در مکتبخانه «میرزا حسن» در خیابان بلورسازی آموخت. بعد از دوران ابتدایی وارد دبیرستان سلطانی در پل امیر بهادر شد که گفته میشود به دلیل نبود رشته فنی موردعلاقهاش به مدرسه کمالالملک رفت تا در آنجا مجسمهسازی بخواند. گرایش مذهبی او و خانوادهاش موجب شد این رشته را نیز ناتمام بگذارد و کار تابلوسازی را نزد «سید محمدتقی نقاشباشی» آغاز کند. بااینحال چنین فراز و فرودهایی در دوران تحصیل مانع رشد او نبود چراکه او پدری معمار و هنرمند داشت که رموز معماری را به او میآموخت.
همشهری نوشت: حسین لرزاده بعد از مرگ پدرش در سال ۱۳۰۵ توسط استاد جعفرخان کاشانی به پروژه ساخت عمارت سنگی تپه علیخان در سعدآباد پیوست و کار نقاشی دریکی از اتاقهای این عمارت را بر عهده گرفت؛ اما به گفته تاریخنگاران اولین کار مستقل لرزاده سردر بانک شاهی تهران است.
شهرت و توانایی لرزاده خیلی زود سر زبانها افتاد و او که مدت کوتاهی همدم عمادالکتاب خطاط به نام زمان شده بود و نزد او مشق میکرد در سال ۱۳۱۱ به دعوت رئیس انجمن آثار ملی وقت پروژه ساخت مقبره فردوسی را که توسط آندره گدار پایهگذاری شده بود بر عهده گرفت و در یک سال و نیم آن را به پایان برد.
معمار افتخاری اباعبدالله الحسین(ع)
بچهمحله قلمستان که حالا برای خودش کسی شده بود و در زمره معماران سرآمد کشور به شمار میرفت توسط آیتالله بروجردی به قم دعوت شد تا بنای مسجد اعظم قم را طراحی کند. بعد از اجرای این پروژه بود که تعمیر و ساخت قسمتهایی از حرم مطهر حضرت سید الشهداء به او واگذار شد تا معمار افتخاری اباعبدالله الحسین شود.
کاسه سازی سبک استاد لرزاده
لرزاده معمار اصیل ایرانی بود که ضمن شناخت درست همه عناصر معماری از آنها در جای خود بهدرستی استفاده میکرد. بسیاری از پژوهشگران بر این نکته تأکید دارند که آثار لرزاده مخاطب را به شگفتی وانمیدارد بلکه در وجود او حل میشود و درجانش مینشیند.
بااینحال فصل مشترک آثار لرزاده کاسهسازی است که بهنوعی آن را امضای لرزاده بر آثارش میدانند. او از این شیوه در مساجد امام حسین (ع)، انبار گندم، مساجد تخریبشده سنگی، سلمان، عمار، فخریه، سجاد و پیش ورودی گنبد خانه سپهسالار و بسیاری آثار دیگر خود استفاده کرده است.
خانه لرزاده نمونه یکخانه ایرانی و اسلامی
لرزاده را آخرین نسل از استادکاران چیرهدست و هنرمند معماری به شمار میآورند. خانه او در دهه ۳۰ در سهطبقه طراحی و ساخته شده است و داخل بنا پر از پنجرههای زیبا با شیشههای رنگی است که فضایی روحانی را پدید میآورد. از نکات قابلتوجه در طراحی این خانه، توجه استاد لرزاده به خصوصیات معماری سنتی ایرانی مانند استفاده از کانال تهویه هوا در معماری خانه بوده است که باعث ایجاد هوایی خنک و مطبوع در فضاهای مختلف منزل شده است.
معماری که چای روضهاش فراموش نمیشد
عشق لرزاده به مجالس روضه اباعبدالله شهره عام و خاص است. مهناز رئیس زاده شاگرد قدیمی استاد لرزاده هم از ارادت عمیق استاد به اباعبدالله الحسین (ع) خاطرهای بهیادماندنی دارد. او که به همراه همسرش ۱۷ سال فرصت شاگردی خاص و همنشینی با استاد را داشته و جمعه هر هفته در محضر استاد مشق معماری میکرده، میگوید: «یک روزبه روال همیشه در منزل استاد مشغول درس و بحث بودیم که زنگ خانه را زدند. درباز شد و یک آقای ناشناس که شال سبز به کمربسته و کلاه سبز هم بر سر داشت، وارد شد. استاد درس را قطع کردند، به آن آقا خوشامد گفتند و بعد، آن آقا شروع کرد به خواندن روضه امام حسین (ع)! خیلی برایمان غافلگیرکننده بود. باید بودید و حال و هوای استاد را میدیدید. نمیدانید چه اشکی میریختند. تازه آن روز فهمیدیم استاد لرزاده روز هفتم هرماه، در منزلشان روضه دارند. روضه که تمام شد، استاد درس را از سر گرفت.»
شهناز لرزاده دختر استاد خاطرات فراوانی از عرض ارادت او به مجالس عزاداری امام حسین (ع) دارد: «آقا آنوقتها که جوانتر بود، با دوستان بازاریاش در دهه اول محرم دسته سینهزنی راه میاندختند. یک لباس مخصوص سینهزنی هم داشت که پیش من یادگار مانده. آن لباس، شکل خاصی داشت؛ در قسمت سینهزنی، دکمه داشت که موقع سینه زدن بازش میکردند. بهاینترتیب، مثل بعضی هیئتها و دستهها، موقع سینهزنی لباس خود را درنمیآوردند. آقا تا وقتی به دلیل کهولت سن، افتاده شد، در آن مراسم سینهزنی شرکت میکرد.»
حسین لرزاده در روز سهشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۳ در سن ۹۸ سالگی درگذشت. او را در مقبره خانوادگیاش که خودساخته بود در شهرری جنب مسجد افضلیه روبهروی بیبی زبیده دفن کردند.
حسین لرزاده بچه تهران، کوچه قلمستان نزدیک باغ و حمام حاج عبدالصمد بود.