در مراسم رونمایی از کتاب صوتی «بچههای قالیبافخانه» که عصرگاه سهشنبه ۱۵ شهریور در خانه دوست برگزار شد، علاوه بر هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده اثر و نادر فلاح، گوینده و پیروز ارجمند، آهنگساز آن، و همچنین محمدقاسم لیماصالح رامسری مدیر انتشارات معین (ناشر نسخه چاپی کتاب)، چهرههایی همچون اسدالله امرایی، داریوش کاردان، زهرا سعیدی، رضا خضرائی (گوینده رادیو)، حسن علیکرمی (بازیگر و گوینده)، بهنام کلاهبخش (آهنگساز)، حسین مسعودی آشتیانی (مترجم) و... حضور داشتند. اجرای برنامه را نیز دکتر محمد نظری بر عهده داشت.
نظری در ابتدای صحبت خود با تاکید بر تاثیرگذاری این نویسنده بر ذهن نوجوانان گفت: وقتی در مقطع راهنمایی تحصیل میکردم، معلم زبان انگلیسیای داشتیم که نمیتوانست این درس را آموزش بدهد و به جای آن کتاب «شما که غریبه نیستید» را برای دانشآموزان میخواند! همین امر سبب اخراج او از مدرسه شد اما اسباب آشنایی بچهها را با یک نویسنده مهم فراهم کرد.
فاطمه محمدی، مدیر انتشارات نوین کتاب گویا، نیز ضمن خوشامدگویی به مهمانان و قدردانی بابت فرصت تولید کتابهای صوتی از آثار هوشنگ مرادی کرمانی به شکل اختصاصی در این موسسه، گلایهای را نیز مطرح کرد و گفت: «بیش از ۱۵ سال است که مشغول به کار تولید کتاب صوتی هستیم و تا کنون حتی یک نفر از مسوولان و مقامات دولتی هیچ گونه توجهی به این انتشارات نشان نداده و بستری از دلگرمی را فراهم نکردهاند اما ما با تکیه بر حضور همدلانه مخاطبان همچنان به راه خود ادامه میدهیم».
رامسری، مدیر انتشارات معین نیز گفت: «تعجب میکنم که نوین کتاب گویا با چه دل و جرأتی به سراغ تولید نسخه صوتی کتاب «بچههای قالیبافخانه» رفته است، چراکه محتوای کتاب بسیار سنگین است و روایت آن جرأت زیادی میطلبد. این کتاب درباره زندگی تلخ کودکانی است که روزگارشان با رنج آمیخته بود».
او زبان فارسی را معجزه قرون نامید و گفت: «هوشنگ مرادی کرمانی باعث جلوهگری بیشتر این اعجاز شده است. او یک کتاب بسیار غمانگیز را با شیرینی اصطلاحات و ضربالمثلهای فارسی در هم آمیخته است و خانم محمدی نیز به زبان فارسی خدمت بزرگی کرده که کتاب صوتی «بچههای قالیبافخانه» را منتشر کرده تا قدمی برای بیشتر شنیده شدن این قصه برداشته باشد.».
پیروز ارجمند، آهنگساز کتاب نیز با تأکید بر کرمانی بودن اصالت خود به مرور خاطرات کودکیاش پرداخت و گفت: «هرگز فکر نمیکردم روزی آهنگساز کتاب نویسندهای باشم که از دیرباز تا امروز در زندگی من اثرگذار بوده است».
هوشنگ مرادی کرمانی نیز درباره «بچههای قالیبافخانه» گفت: «هم قبل از سال ۵۷ و هم بعد از آن به سیاهنمایی متهم شدم و از سال ۵۴ تا ۵۹ که کتاب منتشر شد، در این ابهام بودم که پس بالاخره این کتاب چطور باید به دست مردم برسد؟»
او ادامه داد: «من دو کتاب دارم که الزاما باید با لهجه کرمانی خوانده شود که «بچههای قالیبافخانه» یکی از آنهاست و نادر فلاح بسیار زیبا از عهده این کار برآمده است. او خلاف نقشهای منفیای که معمولا بازی کرده، قلب بزرگ و مهربانی دارد».
نویسنده «بچههای قالیبافخانه» پیروز ارجمند را افتخار اهالی کرمان دانست و افزود: «با وجود وسواس زیاد او و به تبعش، تأخیر زیاد در ارائه خروجی کار، از اینکه موسیقی اثر را این هنرمند ساخته، خرسند و راضی است.»
هوشنگ مرادی کرمانی سپس گفت: «از خانم محمدی ممنونم که سختگیریهای مرا که گاهی حتی جای ویرگول را هم در برمیگیرد، تحمل کرد».
نویسنده «خمره»، «تهخیار» و... همچنین یک خاطره از کودکی خود تعریف کرد و گفت: «یک روز در نوجوانی، در اوج احساس تنهایی اول یک دفتر نوشتم این کاغذ سفید پدر من است، مادر من است، خواهر و برادر من است، همه کس من است. حالا ۶۰ سال از آن روزها گذشته و وقتی برای رونمایی از کتابم به دانشگاه علوم پزشکی کرمان رفتم دیدم این تکه از کاغذ را قاب کرده و به دیوار زدهاند. مشاهده چنین اتفاقات شیرینی یک نویسنده را عمیقا خوشحال میکند».
نادر فلاح، گوینده کتاب صوتی «بچههای قالیبافخانه» در آیین رونمایی از این اثر گفت: «من کوچکترین عضو این جمع بزرگ هستم. روایت این کتاب یک سعادت برای من بود. همیشه این آرزو را داشتهام که آثار نویسنده بزرگ شهرمان کرمان را خود ما اهالی همین شهر به آثار صوتی یا نمایشی تبدیل کنیم؛ این یک حسرت برای همه ما کرمانیهاست که «قصههای مجید» با لهجهای که کرمانی نبود به یک اثر تصویری بدل شد.»
این بازیگر تئاتر و گوینده کتاب اضافه کرد: «در هنگام خوانش «بچههای قالیبافخانه» بارها به گریه افتادم و ضبط را متوقف کردیم. اثرگذاری بالای کتاب را نمیتوان انکار کرد و من از آقای مرادی کرمانی ممنونم که این فرصت را به من دادند».
۵۷۵۷
ایسنا نوشت: هوشنگ مرادی کرمانی در مراسم رونمایی از کتاب صوتی «بچههای قالیبافخانه» به مرور خاطرات خود از دوران نگارش این اثر پرداخت و اشاره کرد که تا مدتی طولانی نه رژیم شاهنشاه حاضر به چاپ این اثر میشد و نه نظام فعلی آن را میپذیرفت و همه مرا متهم به سیاهنمایی میکردند.