به گزارش خبرگزاری خبر باز ، محمد قوچانی، سردبیر مجله «آگاهی نو» با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش به مناسبت درگذشت عباس معروفی نوشت:
«با زنی چادری خفته با حالی نزار که شاید نمادی از وطن باشد که همه ی سنتها و رنج های ایران بر چادرش نقش بسته و پسری که بوسه می زند بر سر مادر. اثری از استاد پرویز کلانتری که سبب شد حزب الله تهران روبروی مجله ی عباس معروف؛ «گردون» تجمع و اعتراض کند و مجله برای چندی توقیف شود . پرسش معروفی روی این جلد البته بعدا دغدغه شخصی اش هم بود . او که اولین رمان مهمش ؛ «سمفونی مردگان» را اولین بار در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منتشر کرده بود با انتشار گردون به روشنفکران ادبی پیوست و مغضوب حزب الله شد . گردون پی ک احیای کانون نویسندگان ایران رفت و مطرود حکومت شد. و سرانجام قبل از دوم خرداد عباس معروفی هم مهاجرت کرد و از ایران رفت. او سیاسی نبود و با وجود برخی نقدها که حزب اللهیها، روشنفکران مذهبی و حتی روشنفکران لائیک به او داشتند هرگز اسیر احزاب سیاسی نشد. به نظرم اگر صبر میکرد در دوره دوم خرداد به راحتی کارش را از سر میگرفت. اما کسی فکر نمیکرد پس از کابوس سعید امامی، چنین تحول بزرگی رخ دهد و ده ها مجله روشنفکری متولد شود و عمده کتابها از زیر تیغ سانسور در آید و مجمع عمومی کانون نویسندگان و حتی فصلنامه ی آن احیا شود . به تدریج معروفی بی تاب وطن شد و گرچه به قدرت رسیدن احمدی نژاد تردیدی برای بازگشت در جانش انداخت اما در دوره روحانی (به خصوص با تشدید بیماری اش) بیشتر هوای ایران کرد و حتی چندی در آغاز دوره رییسی به یاد برخوردی که رییسی در جایگاه دادستان با همین طرح جلد کرد، فیلش یاد هندوستان کرد . سیاست در ایران نامطمئن است و ناپایدار. امروز هوا ابری است و فردا آفتابی. نمیتوان به سیاست اعتماد کرد؛ ادب اما در ایران به زبان فارسی پایبند است و نویسنده هر جا رود ناگزیر چراغش در این خانه می سوزد . معروفی در غربت هم مجله ، هم نشر و هم کتابفروشی گردون را راه انداخت و بی ممیزی کار می کرد اما چه فایده که مخاطبش فرسنگ ها از او دور بود . تبعید بدترین مجازات و مهاجرت بدترین انتخاب برای یک نویسنده است. همیشه باید از سانسور ترسید اما آیا راه گریز از این محدودیتهای ادبی و فرهنگی و مطبوعاتی ، مهاجرت است ؟ بارها روشنفکران از سوی مفتشان به مهاجرت تشویق شده اند. گفته اند چرا نمی روید؟ گویی ایران ملک طلق آنان است. تبعید ظاهرا خود خواسته ای که در حقیقت خواست ممیزان است. آنان که معتقدند از دل برود هر آنکه از دیده برفت. اما ما می مانیم و یاد معروفی ها را زنده می داریم.»
عباس معروفی، رماننویس، نمایشنامهنویس و شاعر در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ متولد شد. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهۀ ۶۰ با چاپ رمان «سمفونی مردگان» به شهرت رسید. از دیگر آثار او میتوان به «سال بلوا»، «پیکر فرهاد»، «فریدون سه پسر داشت»، «ذوب شده»، «تماما مخصوص»، «نام تمام مردگان یحیاست»، «روبروی آفتاب»، «آخرین نسل برتر»، «عطر یاس»، «دریا روندگان جزیره آبیتر»، «شاهزاده برهنه»، «تا کجا با منی»، «ورگ»، «نامههای عاشقانه و منظومهی عینالقضات و عشق»، «چهل ساله تر از پیامبر» و... اشاره کرد. او در سال ۱۳۶۹ مجلۀ ادبی «گردون» را تأسیس کرد.
معروفی در دهههای پایانی عمر خود به آلمان رفت و در همانجا نیز در سن ۶۷ سالگی درگذشت.
۵۵۲۴۴
درگذشت عباس معروفی بر اثر ابتلاء به بیماری سرطان بهانه ای شده برای محمد قوچانی تا در اینستاگرامش درباره نویسنده کتاب فریدون سه پسر داشت و سمفونی مردگان بنویسد.