مفروض برخی نیروهای سیاسی فارغ از ماهیت جریان در حال قدرت گیری، آن بود که با تسلط آنان بر قوه مجریه، بسیاری از مسایل کشور به ویژه برجام حل خواهد شد. این نیروها گمان می کردند مهمترین مشکل کشور عدم یکدستی قدرت در قوه مجریه و عدم حمایت حکومت از دولت باعث فشل و سستی دولت ها و به ویژه عدم حل مسایل کشور می شود. همچنین عده دیگری معتقد بودند با عدم شرکت در انتخابات و کاهش پایه رای اصولگرایان به آنان درس خوبی در عدم مشارکت و کاهش مشروعیت آنان در انتخابات داده شود.
فارغ از اهداف و نیات دو گروه مذکور آن چه در عمل به وقوع پیوست قدرت گیری تندروها در حوزه اجرایی و یکدست شدن قدرت بود. دو گروه مذکور به دلیل فقدان تحلیل همه جانبه، غافل از ترکیب سرمایه و جناح های شکل گرفته حول آن در ایران، و شکل دهی به جایگاه دولت و نحوه توزیع قدرت و شکل گیری آرایش سیاسی و اجتماعی بودند. این غفلت نشان می دهد که ترکیب نیروهای سیاسی در ادامه تحولات جهانی و تاثیرات آن در گفتمان مبتنی بر سرمایه داری جدید، و نهادهای اقتصادی و اقتصاد سیاسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. خیزش جریانات راست افراطی در کشورهای مختلفی چون آمریکا، لهستان، اسپانیا، هلند، فرانسه و ... حکایت از آن می کند که نفوذ گفتمان مذکور می تواند در ایران نیز دارای کارکرد باشد. اما سوال این است که بالا آمدن تندروها در غفلت حامیان مستقیم و غیرمستقیم یکدست سازی قدرت اعم از تحریمی هاو غیرتحریمی ها، چه دستاوردی برای نواصولگرایان خواهد داشت؟
اگر در میان تندروها قایل به راس و بدنه باشیم، تندروها با قدرت گیری به طرز بی سابقه ای در برابر بدنه نیروهای نواصولگرایان عدالت خواه در معرض شفافیت و پاسخگویی قرار گرفته اند. و از آن جایی که نواصولگرایان در حوزه راس، با ابتناء به اقتصاد رانتی به سه بلوک نهادهای حاکمیتی، شرکت های خصوصی وابسته به دولت، و اشخاص نزدیک به ساختار قدرت تبدیل شده اند، میزان توزیع قدرت در قالب توزیع سرمایه و گردش مالی آن بی تردید در بدنه نواصولگرایان عدالتخواه و اصولگرایان منتهی به ریزش خواهد شد.
به عبارت دیگر زمانی که هواداران طیف به ویژه نواصولگرایان عدالتخواه دریابند که جناح بندی ای نیز بر اساس توزیع منابع اقتصادی وجود دارد که می تواند میزان دوری و نزدیکی افکارشان را به اصحاب قدرت و عدالت نشان بدهد، میزان ریزش به طرز قابل توجهی شدت و تعمیق خواهد شد. اکنون مهمترین خطر متوجه دولت آقای رئیسی این است که برای این شرایط چه تدابیری اندیشیده است؟ تمرکز دولت بر روی نیروهایی چون بعدالملکی و وزیر صمت و دیگر عملکرد دولت اکنون مجلس یازدهم را به رویارویی با دولت کشانده است. ادبیات رویارویی مذکور آن هم در یک سالگی دولت آقای رئیسی ، امری بی سابقه است. حالا برخلاف دو نگاه نخست ابتدای یادداشت که شرح اش رفت، بیش از پیش آشکار شده که یکدستی حاکمیت یا عدم مشارکت برای کاهش رای و مشروعیت رئیس جمهور، در ساختاری که از منظر تاریخی هنوز به تئوری مدونی در ساماندهی به امور نرسیده، و احزاب آن بدون استثناء از فقدان تئوری و استراتژی در رنج هستند، و اساسا کماکان از دوره پیشا قانون عبور نکرده اند، حل مسایل اعم از برجام و توسعه کشور، بیشتر به معجزه می ماند. معجزه حل برجام به ویژه با نقش نیروهای تندروها برای برهم زدن دستاوردهای رقبای گروه ها در جناح مقابل و جناح خودی در حوزه برجام و به ویژه شکست رئیسی برای عدم توفیق در برجام به افسانه شبیه می ماند.
نباید فراموش کنیم کارشناسان تاکید می کنند ساختار نواصولگرایان کنونی به ویژه از منظر معرفتشناختی ، نهادین و کارکردی، اغلب با دورزدن قانون و از بین بردن دستاوردهای گروه های رقیب و دیگری شکل گرفته است. تغییر این نقش نیازمند تمرین و شیفت از منش تخریبی به سوی منش سازنده است. برای مثال تحقیر مدیران و دیگر نیروهای کارشناس در حوزه بوروکراسی حین تعویض در دولت جدید که اخیرا در سازمان محیط زیست کشور و دیگر نهادها به وقوع پیوست، از این دست است. به طور طبیعی گریز نیروهای باتجربه از نظام بوروکراتیک دولت آقای رئیسی را با خطر دوم و مهمی مواجه می کند؛ خطر مذکور در فقدان نیروهای با مهارت و مدیر، به معنای سستی و ناکارآمدی نظام اداری در حل مشکلات مردم، می تواند توده های مستاصل را به واکنش های مختلف وادار کند.
در نهایت برخلاف نظر برخی اصولگرایان در مجلس که اختلاف با دولت را نه اصولی، که ناشی از روابط اداری می دانند، باید گفت دو خطر اصلی متوجه دولت آقای رئیسی یکی فقدان نظریه و گفتمان و دیگری ناتوانی در بازسازی و بازتولید مدیران دسته اول در کشور می رود تا شکاف های جدی تری را در میان نواصولگرایان تعمیق و تشدید کند. ضمن آن که حامیان عدم مشارکت مردم در انتخابات و یکدست شدن قدرت نیز باید نسبت به وضعیت به وجود آمده پاسخگو باشند. به این معنا که نیروی سیاسی چرا بدون توجه به پیامدهای ناخواسته اهداف خواسته اقدام به ارائه راه حلی کرده اند، که اکنون با توجه به مشکلات به وجود آمده ناشی از عدم مشارکت و یکدستی حاکمیت ده ها سال به طول می انجامد تا قادر باشیم بر خسارت چنین وضعیتی غلبه کنیم.
۲۱۲۱۶
زمانی که هواداران طیف به ویژه نواصولگرایان عدالتخواه دریابند که جناح بندی ای نیز بر اساس توزیع منابع اقتصادی وجود دارد که می تواند میزان دوری و نزدیکی افکارشان را به اصحاب قدرت و عدالت نشان بدهد، میزان ریزش به طرز قابل توجهی شدت و تعمیق خواهد شد.