کشیده شدن لبهی بارشهای موسمی شبهقاره به داخل کشور ما بر اثر تغییرات اقلیمی یا جز آن، خشک بودن شدید خاک در پی خشکسالی شدید در سال آبی جاری تا پیش از این بارشها، تخریب شدید پوشش گیاهی که به فرسایش خاک و کم شدن توان آن در جذب بارش منجر شده، دستکاری در سامانهی آبشناختی (هیدرولوژیک) کوهها و دشتها، آبخیزداری سازهای که موجب جمع شدن رسوب و تخلیهی ناگهانی آن در پی بارش شدید شده، و ساختوساز در حریم و بستر رودها و مسیلها از جمله علتهایی هستند که ذکر شده است.
اما، وقوع سیلهای مخرب ریشههای اجتماعی هم دارد که کمتر به آن پرداخته میشود. در این زمینه نیازی به توضیح نیست که سیل و سیلاب یک چیز است و تخریبها و کشتار ناشی از سیل چیزی دیگر. همهی کارشناسان آبوهوا یا محیط زیست و اقلیمشناسی همنظر هستند که رژیم آبوهوایی ایران، شامل چرخههای خشکسالی و سیلاب است. تاریخ و ادبیات ایران هم حاکی از این است که بزرگان ما به این نکته آگاه بودهاند، چنانکه همیشه خانهها را با فاصلهی دور از رودخانهها و مسیلها میساختهاند و در این زمینه شعرها و حکایتهای هشداردهنده و خوبی داریم. اما چه شده که در دهههای اخیر، با وجود پیشرفت چشمگیر علم و فراهم شدن امکان پیشبینی و پیشگیری از عواقب نامطلوب سیل، تخریبهای ناشی از آن بسیار بیشتر شده است؟!
لستر براون در کتاب طرح امید، آینده و محیط زیست (ترجمهی حمید طراوتی) از پدیدهای با عنوان «خستگی جمعیتی» یاد میکند؛ رشد جمعیت در بسیاری از کشورها سبب درماندگی دولتها در دادن خدمات به مردم میشود و در نتیجه نظامهای زیستمحیطی سرزمین از هم می گسلد و خدمات اجتماعی روز به روز سقوط میکند. این پدیدهای است که امروزه آشکارا در ایران به چشم میخورد و عوارض آن بهصورت بیکاری، اشتغال ناقص، واماندگی شاغلان و بازنشستهها در ادارهی آبرومندانهی زندگی، بالا رفتن بیش از حد سن ازدواج، افزایش طلاق، افزایش سرقت، و... جامعه را میآزارد. دولتها در پاسخ به این معضلها و برای حل کوتاهمدت مشکلات معیشتی، سرزمین را در معرض بهرهکشیهای فراتر از توان آن قرار میدهند. در کنار قضیهی افزایش جمعیت، با پدیدهی زیادهخواهی هم روبرو هستیم. از زمان انقلاب، مدیران کشور پیوسته تکرار کردهاند که کشور ما دارای منابع طبیعی فراوان است و این گفتارها توقع جامعه را از طبیعت کشور بهشکل غیرعادی افزایش داده و بیشتر مردم را وابسته به ذخیرههای خدادادی کرده است. مرتضی فرهادی، جامعهشناسِ توسعه، از این پدیده با صفتهایی چون «اقتصاد بادآورده» و «معاش بدون تلاش» یاد کرده و در مقالهها و کتاب های پرشمار خود (ازجمله در مقالهی «مکِل مکینگی» و کتاب صنعت بر فراز سنت) بهتفصیل از آن یاد کرده و آسیبهایش را که جامعهای «فرامصرف» و «تولیدستیز» ساخته برشمرده است. فرهادی، مکیدن زالووار آب از چاههای عمیق را نمونهی برجسته از «سرمایهخوری» در مقیاس ملی میداند (مَکل به معنای زالو است).
میتوان چراندن بیحساب بز و گوسفند در کوهها، و شتر در کویرها و بیابانهای کشور، و سپردن کنارههای رودخانه و مسیلها و دامنههای کوهستانی به تاراجگران سنگ و شن (با عنوان معدنکار) را هم چیزی از نوع زخمهای ناسور «آزار هلندی» (بیماری هلندی اقتصاد یا وابستگی شدید به منابع طبیعی، با واژگان دکتر فرهادی) بر پیکر نازنین میهن دانست. این زخمهای خاک، در بارشهای آسمانی سر باز میکنند و به همراه آبهایی که در نبود پوشش گیاهی جذب زمین نشده، بهشکل سیلهای ویرانگر روان میشوند. در این حال، باغها و راهها و ساختمانهایی که آنها نیز در عزم ملی(!) برای تصرف طبیعت و خصوصیسازیِ نعمتهای خداداد، در بستر سیلابی یا حریم رودها ساخته شدهاند، تخریب میشوند.
مدیریت بیش از هشتاد درصد از خاک کشور ما را «سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور» (سازمان جنگلها و مراتع سابق) برعهده دارد. هدف این سازمان «حفظ و حمایت، احیا، توسعه و بهرهبرداری اصولی از جنگلها، مراتع، اراضی جنگلی، بیشههای طبیعی، اراضی مستحدثهی ساحلی، حفاظت و حمایت از آب و خاک کشور از طریق مدیریت علمی بر حوزههای آبخیز و رعایت اصول توسعهی پایدار» است (بنگرید به تارنمای سازمان). همهی کارشناسان این سازمان و کارشناسانی که نزد ایشان یا در دانشکدههای منابع طبیعی درس آموختهاند میدانند و از دهها سال پیش نوشته و گفتهاند که تعداد دامهایی که در مراتع ایران میچرند، چند برابر ظرفیت تولید علوفهی این مراتع است و از کشاورزی روی شیبهای تند و شخم در جهت شیب زمین هم بهعنوان یک عامل دیگر تخریب پوشش گیاهی یاد کردهاند. همچنین همهی این کارشناسان نوشته و گفتهاند که مهمترین عامل در حفظ آبخیزها، پوشش گیاهی است. با این حال، این سازمان بخش بزرگی از منابع مالی و توان خود را به ساختوساز در سرشاخههای رودخانههای کشور (با عنوان عملیات آبخیزداری) اختصاص داده و در واقع مفهوم آبخیزداری را که همانا حفاظت از پوشش گیاهی و خاک بهعنوان بستر گیاهان است، وارونه کرده است.
همهجا میتوان اثرات منفی یا بیخاصیتی سازههایی را که با نامهایی چون گابیون و سیلبند در کوه و دشت ساخته شده دید، اما با یک لجبازی باورنکردنی، سازمان مدعی است که اگر این سازهها نباشند، خطرها و آسیبهای سیل بیشتر میشود. برای نمونه میتوان به سیلبندهای بالادست امامزاده داود اشاره کرد که نقشی در کنترل سیل اخیر نداشتند و حتی به احتمال خیلی زیاد، نقش منفی و مخرب هم داشتهاند. رسوبهای فراوانی که در پشت این سیلبندها جمع میشود، در بارشهای ناگهانی (بهویژه در بارشهای تابستانی که زمین خشک است و آب دیرتر جذب میشود) همراه با خاکی که از بالادست شسته میشود، بهصورت یک جریان سنگین و تخریبگر به پاییندست سرازیر میشود و باغ و ساختمان و راه و تأسیساتی را که عمدتاً به شکل غیرقانونی یا غیراصولی در بستر سیلابیِ رودخانه یا حریم آن ساخته شده، نابود میکند و به اقتصاد ملی آسیب میزند. سازمان اما، برای آن که بودجه بگیرد و پیمانکاران برای آن که میدانند در نمایش سازهسازی هم مدیران ارضا میشوند و هم پول خوبی فراچنگ میآید، آبراههها را از شکل طبیعی میاندازند و همچنان بند علَم میکنند. در همهی دامنههای رشتهکوه توچال که امامزاده داود در یکی از درههای جنوبی آن قرار دارد، همچنین در دامنههای مشرف به روستای مزداران و دیگر روستاهای منطقهی سیمیندشت و زریندشت در فیروزکوه که گرفتار اثرات مخرب سیل شدند، بهسادگی و آشکارا میتوان فرسودگی هولناک خاک را دید. اما تأملبرانگیز (و درواقع ماجرایی مشکوک است) که چرا بهجای پرداختن به مسالهی کنترل چرای دام و کشاورزی غیراصولی، در این منطقهها و هزاران نقطهی دیگر از کوههای کشور، گابیونسازی جای آبخیزداری واقعی را گرفته است؟!
خستگی جمعیتی، زیادهخواهی، تمایل به معاشِ بی تلاش، طلبکاری از سرزمین، سرمایهخوری، فساد اداری، و توهمآفرینی به قصد صرف بودجه...، از ریشههای اجتماعی و مهم اثرات تخریبی سیل هستند. اما، سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری اظهار میکند که فقط خودشان که «متخصص» آبخیزداری هستند، میتوانند در این زمینه نظر دهند. فراموش نکنیم که تخصص میتواند چتر حمایت فرصتطلبانی باشد که برای دارایی کشور کیسه دوختهاند... و به یاد داشته باشیم که از بسیاری جنبهها، محیط زیست امری تخصصی نیست!
*کنشگر محیط زیست
4747
دربارهی علل «فنی» سیلهای اخیر که اثرات تخریبی و کشتههای بسیار داشت، بحثهای خوبِ زیادی شده و امید میرود که مدیران عزیز کشور هم گوشهچشمی به نوشتارهای این حوزه داشته باشند.