هرچند به زعم نویسنده نگارش کتاب با کمی خیال ورزی همراه است، اما این خیال پردازی صرفا برای متنفذ کردن اثر صورت گرفته و لطمه ای به انعکاس واقعیات روزانه نزده است. کتاب «مسافر سنت در هزاره سوم» در واقع خاطرات فعال یک روحانی منتقد با رویکرد آسیب شناسانه و اصلاح گرانه است.
در این کتاب متوجه جایگاه گفت و گو و پیامد مثبتش بر رفع بسیاری از سوء برداشت ها و زود قضاوت کردن ها می شویم. چه بسیار پیشداوری های غلط که با مواجهه دقیق تر و نزدیک تر جای خود را به قضاوت های منصفانه تر می دهد. نشان می دهد که با خویشتنداری و مدارا چه قهرها و کینه ها و عداوت ها که به آشتی و مهر تبدیل نمی شوند. نگارنده کتاب بارها متذکر این معنا شده است.
نشان می دهد در حیات روزانه چه انسان های فهیمی وجود دارند که این فهم و شعور به ظاهر و شغل آنها نمی آید. باید این ذهنیت های اعتباری را به دور انداخت تا بتوان این بینش ها و درک های عمیق را شکار کرد. این کتاب را دست که می گیری مایلی تا انتها بروی و در شکار لحظات آن شریک شوی. در حین مطالعه با دردها و رنج های مردم د ر حیات روزانه شان آشنا می شوی. در واقع حکم یک پیمایش غیر رسمی جامعه شناختی دارد و سرشار از ایده برای پردازش های بعدی است.
به علاوه در این کتاب متوجه جایگاه ساده زیستی یک روحانی و توقعات طبیعی مردم از این نحوه زیست و اثراتش بر رفع برخی سوء تفاهم ها می شویم. متوجه می شویم که کماکان روحانیان مورد توجه و اعتنای مردم و سنگ صبور درد دل ها و شکوائیه های مردم هستند. نشان می دهد که چگونه تعجب می کنند که یک روحانی مثل خودشان و بر خلاف انتظارشان از مترو، اتوبوس و تاکسی و در کل وسایل نقلیه عمومی استفاده می کند. و البته این تعجب جای واکاوی انتقادی دارد. چرا تعجب؟ مگر چه دیده و شهود کرده اند که این چنین تعجب می کنند؟
بگذریم کتاب به قدری روان و جاذب و خوش خوان به رشته تحریر درآمده است که هرچه جلوتر می روی بیشتر راغب می شوی که ادامه دهی و با اتفاقات جدید روبرو بشوی. این کتاب در کل می تواند تصویری از حیات روزانه و آسیب ها و تحلیل ها و توقعات مردمی را در اختیار خوانندگانش قرار دهد. چاپ این کتاب را به برادر عزیز و روحانی مردمی و ساده زیست خود تبریک عرض می کنم و دیگران را به مطالعه آن تشویق و ترغیب می کنم.
مهم ترین ویژگی کتاب «مسافر سنت در هزاره سوم» به قلم حجت الاسلام محمدرضا زائری، اهمیت بخشیدن به حیات روزانه و عرصه داغ این حیات است که می تواند نبض تپنده مسائلی در آینده باشد.