در طول راه، نمونههایی از شکوههای رودرروی مردم را در مقام کسی که او هم در دولتهای پیشین حضور داشته است، گفتم و افزودم که در این کشور، بزرگان اهل اقتصاد و اجتماع کم نیستند، که میتوان از تجربههای ایشان بسیار بهره برد. آنها دیوانسالارانیاند که حتی در موقعیتهای دشوار از مسئولیتپذیری در دفاع از سرزمین و مردمشان شانه خالی نکردهاند؛ اما نمیدانم آنچه این دولت به مردم وعده میدهد، تا چه اندازه شدنی است و برای نمونه، سخنان وزیر مستعفی کار و امور اجتماعی را بیان کردم و نتایج افزایش حقوق کارگران را مثال زدم که چه پیامدهای اجتماعیای در پی دارد و چگونه به گسترش بیکاری و تورم و درنتیجه، فقر دامن خواهد زد. ایشان هم در این زمینه، نمونهای از تجربۀ شخصیاش را بیان کرد و در این باره، با من همراه بود و این نکته را بر سخن من افزود که برای اجراییشدن سیاستهای اعلامشده، به زیرساختهایی نیاز است که هنوز، به آنها دسترسی نداریم.
برای فهم وضعیت کنونی نمونهای که خود آن را شاهد بودم، میآورم. من افتخار چهارده سال نمایندگی مردم پایتخت را در شورای شهر تهران داشتهام. در سال نخست ورودم، بنهای شهروند دههزار تومانی و در سال خروجم، یعنی پارسال، صدهزار تومانی، یعنی ده برابر بوده است؛ اما نکتۀ مهم آنکه قدرت خرید دههزار توان در سال ۱۳۸۶ از قدرت خرید صدهزار تومان ۱۴۰۰ بسیار بیشتر بوده است؛ بگذریم که درهمین نود روز آغاز سال، قدرت خرید بهمراتب کاهش یافته است و گفته میشود که تورم سال جاری تورمهای گذشته را پشت سر خواهد گذاشت.
همۀ اینها ما را بدین سمت میبرد که تدبیری هوشمندانه برای نان شب مردم بیندیشیم و آن را اولویت خود بدانیم. اگر به نیازهای اولیۀ مردم، یعنی تغذیه و بهداشت مناسب، توجه کنیم، آنگاه، کمترین وظیفۀ خود را انجام دادهایم و میتوان انتظار حداکثر همراهی آنها را داشت؛ وگرنه ممکن است شهروندان به مشکلات خود توجه کنند، نه آرمانهایی که در برنامههای دولتیان ترسیم شده است.
همۀ آنچه گفته شد، ما را به این نتیجه میرساند که راهکاری اساسی برای امروز، بهویژه زندگی روزمرۀ ایرانیان داشته باشیم. اوضاع بحرانی جهان، از جمله حملۀ روسیه به اوکراین، که بخش مهمی از غلۀ جهان را تأمین میکرد؛ نیز خشکسالی در کشورمان، رقم ارزی لازم را برای تأمین خوراک و بهداشت مردم بیش از دو برابر کرده است. همۀ اینها نشان میدهد که از تجربههای درست و نادرست و دستاوردهای پیشین برای یافتن راهکاری مؤثر بهره بگیریم؛ وگرنه با جابهجایی دورهای مدیران راه به جایی نخواهیم برد؛ چنانکه در همین روزها، در تیم اقتصادی دولت، تغییراتی مشابه روی داده است. پیشنهادی که در بدو امر به ذهن هرکسی میرسد، این است که به تجربههای مثبت و منفی دیوانسالاری در چهار دهۀ گذشته بیاندیشیم و از آنها در نوشتن برنامهها و تصمیمسازیها کمک بگیریم و چرخ را از نو اختراع نکنیم.
*منتشر شده در روزنامه سازندگی
چندی پیش در مسیری بهطور اتفاقی، با یکی از وزیران دهۀ ۶۰ دیداری دست داد. ایشان از کسانی است که هنوز هم در نهادهای مهم تصمیمگیری، منشأ اثر است و بیشتر به جناح دولت تمایل دارد.